گاهی فقط یه سلام تو شوق راه رفتن است
سرود حال درونم ، به یک سلام کردن است
به شوق انتظار تو
لابهلای کانتکت ها
نگاه به پروفایل تو
امید بودن است
چه کرده ای که تا به نام تو میرسم
صدای نبض درونم شنیدنی میشه
چه گشته است که خودم نمیدانم
ضربان قلبم شمردنی میشه
کجا چه خطا کرده ام که ذوق نگاه ات هست دنبالم
میان همزدن غذا و تدریس و خوانش با شوق ام
میان روضه به من گفته ای ،من هستم
سر اذان بیایی دست در دستم
کنار جانماز من بنشستی خیره به دو چشمانم
منتظر اشک تا لمس کنی قطره های شبنم نور و بگویی، من هستم
برای رنگ میان شقایق تو .
کنار تو تا ابد هستم
#میری/ساعت ۲ و نیم بعد از ظهر
۷ دی ماه
موضوعات: دلنوشته هایم, شعر های خودم
[سه شنبه 1404-10-09] [ 12:10:00 ق.ظ ]