صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت
سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
مکارم تو به آفاق میبرد شاعر
از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
چو ذکر خیر طلب میکنی سخن این است
که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار
تاریخ دریافت: 1 دی ماه/ 1:11 شب/ 1 ماه مبارک رجب/دوشنبه
الماس قلم نتراشیده ماند!!
استاد میگفت:《 باید نگین زیبای انگشتری شود.》
دلار سرسام آور بالا رفت و بازار ریخت بهم.
جواهرنشانان، الماس را در صندوق گذاشتند تا
وقت دگر!
گاهی چه خوبها خوبتر میشود
و گاهی خوبترها وارونه میشود
ارغوان! اشک گهربار درون
شده لبریز کنار ساحل
ارغوان،سوز صلابخش نماز
نیمه شب رقص کنار تربت
دستهایت
یک نگاهت،ارمغان ثانیه ها
ارغوان،صبر زمین!
تو خلاصه شده ای در نقطه
نقطه نون کنار الف قامت تو
ارغوان لختی آرام بمان!
کرد"سوء تفاهم” کار را به تمام
قلب سرخ واداده،شد ارغوانی دائم
قبض شد ریتم دم و بسط شده اشک درون
ارغوان رفت با بی انصافی
سایه اش کرد خموش، صفای زبون
خنده کردم با گریه تموم عمر و
کس ندانست نغمه ناخوانده این سوز درون
مادری به کتم و درجه شهادت رسید و نرفت
رقص موج خونین جگران،
همه چیز را از رنگ و بو انداخت
جلوه زنده شهید و پای در زمین افلاک
درد نبود،یلدای زجر بود
ندا میداد: اللهم عجل لوفاتی سریعا
اما
مرغ آمین هم نمیآمد تا بگوید: آمین
پر پرواز مادر ….کجا بود!